۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

بازی گر غیب و شهادت

فصوص الحکم :محی الدین ابن العربی
نقاشی های Maria Gomez

حق تعالی تمام عالم را وجودی راست و معتدل پدید آورد که در آن روحی نبود،
پس عالم مانند آینه ای بود جلا نایافته . واز شان حکم الهی این است که محل را بپردازد
 و تسویه کند تا روح الهی را پذیرا گردد.
،که از آن تعبیر به نفخ و دمیدن در آن کرده است.


و آن جز حصول استعداد از آن صورت تسویه و پرداخت شده
برای قبول فیض تجلی دایم که همیشه و پیوسته هست نمی باشد . وجز قابل باقی نماندو قابل از فیض اقدس
او نمی باشد.   تمام امر ،آغاز و انجامش از اوست و الیه یرجع الامر کله ...    
پس امر اقتضای جلای آینه عالم را کرد . لذا آدم عین جلای آن آینه و روح آن صورت بود
و فرشتگان از جمله قوای آن صورتی بودند
که عبارت از صورت عالم است که از آن به انسان کبیر تعبیر
می شود.تمام آنچه از اسما که در صورت الهیه بود در نشاه انسانی ظاهر گشت
و رتبه احاطه و جمع را به این وجود حایز گردید
و به جهت او حجت و دلیل خداوند متعال بر فرشتگان اقامه شد.
انسانیتش به سبب عموم نشاه او و فراگیریش مر تمام حقایق راست
و او نسبت به حق تعالی به منزله مردمک چشم است
به چشم ،که نظر به واسطه آن است و از آن به بصر تعبیر می شود.
از این روی انسان و خلیفه نامیده شد.