۱۳۹۱ خرداد ۲۰, شنبه

پر پرواز

انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند
و آن شخص برایش یک غریبه باشد ،
می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند .

 میزانی از اثر گزاری و ثمر بخشی افراد  در طول زندگی ...
 به هر جهت دنیای ما از خیل انسان های حقیقی و آثار باقی 
 روزبه روز خالی و خالی تر می شود.
(خصیصه ای که ذات دنیاست.)


همه چیز به نگاه وابسته است.
 عظمت در نگاه تو ست ،نه بدان چیزی که می نگری
 باور های  مردان و زنان  به نازلترین سطح خود گراییده و در این فضای
غبار  هستند چهره های دردآشنا و مهربانی  که  انرژی بیکرانی را انعکاس دهند. 
همان اندک شمارنیز خبر ازعروجشان می رسد.و سوزش بال های اندیشه هایشان را  به ماتم می نشینیم.
رسول آگاهی  ..آشنای مداد و درخت  به معبود پیوست...(عبدالرسول چمانی)
 در سفری کوهستانی ،
 در ارتفاعات الموت و در  سنگلاخ کوهستان و راهی که با پاهای پیادگان هموارگشته بود.
چشمان مان بر همه چیز و همه جا می گشت .درختان سخت قامت خزه بسته ودره های فراخ
اما...
در تمام طول راه صدایی شنیده نشد . جنبنده ای تکانی نخورد . حیوانی در بوته ای نخزید . فاخته ای بر شاخه ای نخواند.
این رویارویی با طبیعت  تکان دهنده بود .  طبیعت بی صدای  مرغان و زاغان  ...  صدای وجدان های پاک .. .

رسول  چمانی . نغمه خوانی که آواز دره های سبز را همراه داشت . با خورجینی از پژواک ها.
زنده  گی در میان دیگران را آغازید...