۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

زندگی

معنای زندگی از فرد به فرد  و از لحظه ای به لحظه دیگر تغییر می کند،
پس نمی توان معنای زندگی را به طور جامعی پاسخ داد.
زندگی چیز مبهمی نیست بلکه بسیار حقیقی است همچنانکه وظیفه زندگی نیز بسیار حقیقی می باشد.
زندگی برای هر فرد سرنوشت اوست و این سرنوشت برای هر کس چیز دیگری است.
افراد مختلف و سرنوشت های مختلف با یکدیگر قابل مقایسه نیستند و هیچ موقعیتی تکرار نخواهد شد.هر موقعیتی پاسخ و واکنش ویژهای لازم دارد . .
گاهی انسان  در وضعی قرار می گیرد که مجبور است به سرنوشت شکل دهد و آن را مجسم سازد.
گاهی لازم است فرصت را غنیمت شمارد ،به تفکر پردازد وبه نعمات زندگی خود بیاندیشد.
گاهی نیز باید سرنوشت را بپذیرد وبا رنج آن را بر دوش بکشد .
هر موقعیتی با یکتا بودن خود مشخص است و معمولا تنها یک پاسخ درست در برابرهر پیش آمدی وجود دارد.
اگر فردی دانست که رنج کشیدن سرنوشت اوست ،باید آنرا چون وظیفه ای بپذیرد . باید بپذیرد که حتی
در رنج بردن نیز او یکتاست و در این دنیا دیگری نمی تواند بار رنج او را به دوش بکشد. این فرصت یگانه اوست
که چگونه این بار را به منزل برساند.
ویکتور فرانگل

بهای اثر هنری

کار هنری به  منزله فعالیتی است که ریشه در ناخودآگاه داشته و با آموزش و  پرورش ابعاد گونا گون آن تجلی می یابد .
  این تلاش که اغلب اوغات فردی است
و از فردیت آدمی می آغازد گرفتار آفاتی نیز می گردد که وی را از مسیر  صحیح به دور می اندازد.
این آفات عوارض تنهایی مدعی نیز هست که اورا گاه دچار خودبزرگ بینی و گاه خود کوچک بینی
می گرداند..این گونه  است که حجابی بر حجاب افزوده گشته و نقابی بر نقاب .
در حالیکه  ارزش اثر هنری در بی غرض بودن آن است و با تمام فعالیت های دیگر انسانی متفاوت
است .
  و کیست که نداند این بی ادعایی اثر هنری است که آن را محل جلوه حقیقتی خاص می گرداندو از ادا و تمارض دور می گرداند.
اثر هنری ناب از زیر دستان انسانی خطا آزموده  بیرون می آید که نظرگاه او محل ظهور درک کلی هستی است.
  پنجره ای که او بر می گزیند ، حادثه ای  ژرف در آن به ذهن متبادر می شود.
و این همه با ملات  ریا و دروغ نمی تواند هم ساز باشد . که از بن بی مایه  است و تهی از رازگونگی.
همانند شعری که با قلب حقیقت واژگانش بر زبان  نمی نشیند و استوارنمی گردد.

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

در غیاب حیا

جاهلان سرور شدستند و ز بیم / عاقلان سرها کشیده در گلیم
رسول (ع) فرماید (الحیا تمتع الرزق ) شرم مانع روزی است
و مشاهده می رود که هرکس بی شرمی پیشه گرفت

وبی آبرویی مایه ساخت ،پوست خلق می کند و هر چه دلش می خواهد می گوید ،
سر هیچ آفریده ای به گوزی

نمی خرد.
خود را از موانع به معارج اعلی می رساند
وبر مخدومان و بزرگتران از خود تفرعن میکند.و

خلایق به واسطه وقاحت از او می ترسند .
و آن بیچاره محروم که به سمت حیا موسوم است پیوسته در پس دره ای باز مانده

ودر دهلیز خان ها سر به زانوی حرمان نهاده ،چوب دربانان خورد و پس گردن خارد .به دیده حسرت در اصحاب وقاحت نگرد و گوید

جاهل فراز مسند و عالم برون در
جوید به حیله راه و به دربان نمی رسد
به نقل از حکیم عبید زاکانی قزوینی


آنان چیزی را می گیرند که در ذاتش فراسوی صورت است اما در صورت های خیال گونه یی تجلی می کند
که با توانایی خاکی ما برای تجسم و مفهوم سازی سازگار شده اند. دیتریش سکل

ای ایران

٥٦ سال پيش ، سرود «اي‌ايران»، ميهني‌ترين و مهيج‌ترين سرود ملي، اعلام شد. ٢٩ بهمن‌ماه ١٣٣٢ خورشيدي، در چهارمين روز از نشست فراملي(بين‌المللي(كارشناسان سرودهاي ملي در وين(پايتخت اتريش)، پس از گفت‌و‌گوهاي بسيار، كارشناسان و متخصصان، در بيانيه‌ي پاياني خود، سرود «اي ايران» را از نظردرونمايه و آهنگ، ميهني‌ترين و مهيج‌ترين سرود ملي، اعلام كردند.
حسين گل‌گلاب، استاد گياه‌شناسي دارالفنون، دبيرستان نظام و دانشكده‌ي پزشكي بود. تا سال ١٣٠٧ خورشيدي دوازده جلد كتاب در رشته‌ي علوم طبيعي نوشت . با موسيقي آشنا بود و آشنايي بيشترش با بنياد مدرسه‌ي موسيقي وزيري كه كلنل علينقي وزيري، بنيان‌گذارش بود، آغاز شد. استاد روح‌الله خالقي كه ساخت آهنگ بسياري از سرود‌ه‌هاي گل‌گلاب را انجام مي‌داد، در خاطراتش مي‌نويسد: «تصور نمي‌شد يك مرد عالم فيزيك‌دان و شيمي و رياضي‌‌دان و نبات‌شناس و سنگ‌شناس، شعر هم بگويد:
اي ايران، اي مرز پرگهر/اي خاكت سرچشمه‌ي هنر/
دور از تو انديشه‌ي بدان/ پاينده ماني و جاودان/
اي دشمن ار تو سنگ خاره‌اي من آهنم/جان من فداي خاك پاك ميهنم/
مهر تو چون شد پيشه‌ام/ دور از تو نيست انديشه‌ام/
در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما/ پاينده باد خاك ايران ما/
سنگ كوهت در و گوهر است/خاك دشتت بهتر از زر است/
مهرت از دل كي برون كنم/برگو بي‌مهر تو چون كنم/
تا گردش زمين و دور آسمان به پاست/نور ايزدي هميشه رهنماي ماست/
مهر تو چون شد پيشه‌ام/ دور از تو نيست انديشه‌ام/
در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما/ پاينده باد خاك ايران ما/