۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

دست خدا




زمانی که در کوهستان قدم می گذاریم فضا و اکسیژن و همه چیز به جایی تعلق دارد
که ما را به عنوان غریبه نمی شناسد و مورد کنکاش و بازخواست قرار نمی دهد.صدایی که
شما از خود به جا می گذارید واکنشی جز سکوت در بر ندارد. مکان وزمان امنیتی مطلق برایتان
فراهم می کند.خورشید می درخشد .سنگ شما را راحت می گذارد تا هر رفتارو حرکتی از خود نشان دهید.
خدا آن بالا نظاره گر است اما در کارتان دخالتی ندارد. فضا هیچگونه محدودیتی ندارد. زمان از آن شماست .
همه چیز پیشاپیش به شما تقدیم شده است.همه چیز با فضا وزمانی که محیط مصنوع  انسان ساخته است تفاوت دارد.
در شهر و در ساختارهای تعیین شده این امکانات وجود ندارد، در طبیعت همه چیز دگرگون است و  فضایی است که
حیات و تقدس دارد.دستان خدا آن را آفریده  و بسیار متفاوت از بازارچه ای است که حرص و آز علت اصلی
ساخت آن بوده است.در روزگار قدیم معماری در همه تمدن های سنتی از اصول طبیعت الگو می گرفت.
این الگو پردازی در مقام ظاهر نبود بلکه فضاهای مقدسی را می آفرید. هر چند در شکل ظاهریش از
طبیعت فراتر می رفت بلکه با حقیقت باطنی آن سازگاری داشت.
وقتی به جنگل هایی که بشر در پیدایش آنها نقشی نداشته است پا می گذاریم ،خود را در عالمی دیگر و در فضایی
متفاوت می بینیم.به لحاظ بیرونی فضا همان فضا و اکسیژن همان اکسیژن است. طبیعت همان طبیعت است.
اما اختلاف در کیفیات فضا ها متجلی است.انسان ها در دنیای جدید در پی دنیوی سازی و یکسان سازی و...
در درک این تفاوت ها دچار کاهلی و استحاله شده اند. از اینرو به از دست رفتن سرچشمه  های درک
ذوق و احساس خود به امر والا تن در داده اند. توهم ما از مکان ها  با نابودی طبیعت رو به افول می رود.
اما همچنان گروه ها و افرادی هستند که با جریان حاکم به مبارزه بر می خیزند و با جهاد عقلی و معنوی
و ارائه شیوه زندگی خود با دنیای عاری از تقدس نبرد می نمایند. 

هیچ نظری موجود نیست: