۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

حس نقاشی

خط نگاره ها / مهدی کریمی /1379


از مجمو عه خط نگاره ها  1379

نقاشی کار قاپیدن احساس های کوچک و آوردنشان روی سطح صاف است.تقلید طبیعت نه ،بلکه تمثالی نظیر طبیعت.
من  علاقه ای به ریزه کاری ندارم . جمله معروف دلاکروا همیشه در گوشم نجوا می کند :
با جارو شروع کن ... در نگاه به اشیا و موضوعات همواره وحدتی ذهنی  رهایم نمی کند و فورا آنالیز ها
و انطباق ها تما م فکرم را در بر می گیرد . در زمانی کوتاه همچنان که به خود می آیم انگاره ها ابر های خیال را
در نوردیده اند و من کاملا در رویایی دلفریب مستغرق شده ام . وحدت خیال و واقعیت هر دو بر من
مستولی  شده و دیدنی ها را از پس دیدن فراهم می سازند. توجه به سوژه هایی که در روابط میان فضای عینی
مشخص می کنم ودر اصطلاح دیتایل می گیرم به من این امکان را می دهد که از بی اهمیت ترین موضوعات
و مدل ها فضایی یگانه و شخصی ایجاد کنم.  ولی مهمترین عامل انرژی در این پروسه دغدغه و انگیزه اولیه ای
است که آغازگر است:
اگر حجاب نبندد لب تمنا را          دگر عنان ندهم شوق بی محابا را
نقاشی به  گفته کاندینسکی می تواند همان انر ژی هایی را در مشاهده گر ایجاد کند که موسیقی  در شنونده
ایجاد می کند ، نقاش جویای پژواک است . درست همانند رابطه موسیقی با شنونده.
رنگ  و فرم  در نقاشی از دقت اش کاسته وبر صراحتش افزوده می شود و در رئالیستی ترین تکنیک ها
نیز  ساده سازی و انتزاع  است که جانشین تصویر عینی اشیا می شود، هر چه خود انگیخته تر و رها از سنجش و آگاهی
باشد رویا گونه  و با احساس نزدیکی دارد. بر انگیختگی از هر چیزی می تواند به شور بدل شده و شما را وادار
به تحرک نماید. نیاز ها ،ترس ها ،امید ها و آرزو ها و احساس خو شایند و ناخوشایند.
میل به هوس نیز یکی از خواست گاه ها می تواند باشد.  نگرش ها و اغراضی که نمودگار برخورد با
زوایای تجارب انسانی است


هیچ نظری موجود نیست: