۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

شیوه نقد





در مقایسه با ممالک دیگر جهان کمبود های جامعه ما  بارز  می شود. یکی از کاستی ها  که همواره باعث انشقاق جامعه بوده ،
نحوه نقد و سنجش گروه ها و افراد است.گروه هایی با خط مشی های معین که سعی دارند عقاید خود را بر دیگران ابراز داشته ویا
تحمیل نمایند. ودر مقابل آن  فرد یا جامعه موضع گرفته و گاه تا سرحد جان نیز مقاومت می کنند.
نقد در این جا به معنای  محک و ارزش دادن بر عملکرد افراد یا گروه های مختلف مردم و حاکمان  توسط هم دیگر  است.
 در جوامع آزاد نقد از جایگاه با ارزشی برخوردار است ،چرا که از طریق آن  راهکار مناسب و یا پاسخی ایده آل فراهم می شود.
  ولی در کشور ما ارائه یا بیان اعتقاد به چیزی از راه های مختلف آزموده شده و با فرض خطا بودن نیز ادامه می یابد.
شناخت کمبود ها و آشنایی و آگاهی دادن  مردم نیز بر عهده  طبقات خاصی گذارده شده  و لذا در این تغابن  تکلیف بر گردن افرادی درد آشنا و مسوولیت پذیر است.
این عصر که عصر ارتباطات لقب گرفته ، راه را بر روش های منقدانه می گشاید
 و انتشار اخبار و اطلاعات بدون فوت وقت این امتیاز را فراهم می آورد
که جامعه بلافاصله با موضع خود پادزهری فراهم نموده و راه را بر تکرار اشتباهات گرو ه های مختلف ببندد.
اما آنچه همواره بدان پرداخته نمی شود و مغفول مانده  خود نقد است.
 در زمان حاضر روشنفکری ادعای عده کثیری از طبقات و اقشار است.
اما در مقام عمل داشتن ابتکار و خلاقیت در بیان نقد و یا ملاحظه و انصاف  از عهده هر کسی ساخته نیست.
 ولذا مطالبی هست که با مواعظ و نصایح بیان کردن آنها ممکن نیست و در حقیقت آب در هاون کوبیدن است.
نگاه نو به نقد داشتن بدین معنا است که 1: منقد بر همه جوانب موضوع احاطه داشته باشد
2:یقین بداند که مواعظ و نصایح به مزاج
بشر بعد از انقضای طفولیت و اوایل جوانی هرگز فایده ندارد.
از این روی طنز و مضحکه و جوک به طرز عا لمانه ای محل ظهور می یابد.
تماشای شکل و شباهت و شنیدن سخنان خوشمزه بی اغراق و موافق طبع در روزگار ما بدل به کیمیا شده
 و مانند میوه یا غذایی طبیعی و نایاب
در جایی عرضه نمی شود . ودر تضاد با آن اشکال دهان هایی  که به یاوه و ابتذال گویی باز باشد
کالایی قابل برداشت در هر کوی و برزن است.
 منظوراز نقد اگر مراد تهذیب و دعوت به صلاح  و سلامت فکر و کردار باشد روش های صحیحی برای بیان خود می یابد.
در شهر من مثلی دارند که : آب چاله خود را پیدا می کند.
 بنابر این نیازی یه این همه کوفتن بر در ودیوار در صبح و شام  و حنجره پاره کردن
 ندارد که از عده ای  بخواهیم که  عفیف یا پاکدامن  و صالح و متقی باشند.
  وقتی ا.بامداد  اعتراض آن جماعت را یاد می کند:(هر گاو گند چاله دهانی آتشفشان روشن خشمی شد...)
بر این نکته اشاره دارد که  بی اخلاقی لجام گسیخته در برابر انتقاد
 فضا را به بایکوت فکر و اندیشه  و اختناق می کشاند.
قوانینی که در هر جامعه معرف و ضامن صلاح آن است راه را بر هر کج سلیقگی بسته و کلیه افراد و گروه ها را از
مسیر اراده قانون می گذراند .اما نقد که به انحائ مختلف بیان می شود می تواند راه ارشادی محکمی در کنار قوانین باشد.
طنز که یکی از این راه هاست عیوب و قبایح را چنان که از
 طبیعت انسان بیرون می برد ، هیچ قسم نصیحت و پندی نمی تواند و این نیز
از اعجاز های هنر است.تئاتر ،سینما ،گرافیک و نقاشی
 این قدرت و کمال را در خود دارند که پیام یا مضمون مهمی را به جای کلام بنشانند
ودر راه سعادت جامعه موثر باشندوحقایق را بر ملا سازند بی آنکه سری شکسته شود یا زبانی بریده گردد.

هیچ نظری موجود نیست: