۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

فرم



 

فرم تحقق فیزیکی یک مفهوم درونی است. بنابر این هر فرم به تنهایی ،هدفی دارد و به واسطه ی
وجود آن هدف موجودیت پیدا می کند. تجربه نشان می دهد که فرم تا زمانی هست که هدف هست.
هنگامی که انگیزه ،چه عملی و چه روحی ،مسیر خود را رها کرده و یا آن را عوض می کند.فرم افت کرده
تباه شده و بالاخره محو می شود.تنوع و ترکیب های فرمی نیز همانند افکاری که آن ها را خلق می کنند،
بی شمار هستند. این تلاش ها که از زندگی سرچشمه می گیرند ،با تحول فرم تکامل می یابند.
در فرایند ایجاد فرم ،تلاش های اولیه تقریبا به کلی تنها در مادی کردن یک ایده معنا پیدا می کنند.
هنگامی که این امر به طور رضایت بخشی تحقق یافت . توجه به سمت به سازی ظاهر معطوف می شود.
خلاقیت زمانی به نقطه اوج خود می رسد که شکل ،فضا و ترکیب بندی ،نیازهای عملی را کاملا براورده ساخته،
آن ها را در طراحی یک هارمونی حقیقی معنا کنند.
زیبایی چنین خلاقیتی ،در گویایی شکل است و در تناسبی که هارمونی ایجاد می کند. اهمیت رضایت بخش شکل
ارتباط تنگاتنگی با واقعیت فیزیکی دارد.
هدفی که فرم اولیه را به وجود اورده است ،به عنوان یک معنای ضمنی باقی می ماند،ولی از
آن جایی که ما در آن حضور فعالانه ای نداریم ،درک ما صرفا ذهنی و احساسی باقی می ماند.
ضرورت حکم می کند فرم اولیه چنان ماهرانه باشد که توسط مقلدان بعدی قابل کپی برداری
نباشد. تکنیک خلاق زمان ما. به سمت تولید اشیایی بر آمده از شرایط فعلی می رود نه کپی برداری
از فرم های سنتی.

هیچ نظری موجود نیست: