۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

تقابل تقلید وبیان



هنر سنتی که در دل آن هنر مقدس جای دارد،هنری است که در آن خالق هنر یا هنرمند
به یاری فنون سنتی به ابزاری برای بیان پاره ای نمادها و ایده ها به معنای افلاطونی کلمه تبدیل می شود.
نمادها و ایده هایی که فرافردی است.سرچشمه صورت ها ،نمادها، قالب ها و رنگ ها
در هر گونه هنر سنتی نه روان فردی هنرمند بلکه عالم مابعد الطبیعی و حاوی مضامین وفرم اشتراکی است.
و ریشه تفاوت بزرگ میان هنر سنتی و هنر مدرن نیز از همین جاست.
هنرمند سنتی نمی کوشد تا خود را به نمایش بگذارد.
او می پرسد چه خوبی یا سودی برای تو دارد که خودت را به نمایش بگذاری.
 در روی زمین شش میلیارد آدم زندگی می کنند.
 چرا خود من از خود شش میلیارد دیگر جالب تر باشد.
در مقابل ،جهان بینی سنتی بر پایه این مفهوم استوار است که هنر باید انتقال دهنده حقیقت ،زیبایی و معنا باشد.
معنایی که جهان شمول است. در هنر مدرن  پرده های هنرمند بر معنا و مفهومی خاص و مستقل استوار است .
اصالت بیان و لحن متمایز از عالم.
وچه بسا گزنده ،تلخ و هولناک و یا کاملا در تعارض با زیبایی کلاسیک قرار گیرد.
خلاقیت هنری و دگرگونی در ساختار های  فرسوده و بازنگری در معنا و صورت.
با این حال هنرمند  مدرن بر این باور است که محل تولد حقیقت از قلب و ذهن اوست
و در صدد کسب جایگاه واقعی خودو ارائه جدیدی  است از فهم زیبایی .
واز آنجا که قطره نشانی از دریا به همراه دارد  هر گونه تلاش برای تغییرات قابل رویت فردگرایانه
مبین احساسی از فضا بوده و آشنا گریزی هنرمند مدرن آشکار می شود.

هیچ نظری موجود نیست: